همدرنگ خبر

هرآنچه که از دل برآید
  • خانه 

جوجه پنبه‌ای 

16 شهریور 1404 توسط زهرا خدری غریبوند

جوجه پنبه‌ای

تصاویر جوجه رنگی‌ها را که می‌بینم با‌ مادرم خاطرات دوران کودکی‌ام را مرور می‌کنم. همان روزهایی که جوجه‌ فروش با صدای بلند جوجه جوجه گفتنش خبر آمدنش را می‌داد و ما بچه‌ها با ذوق تمام به سویش می‌دویدیم و چادر مادرمان را می‌کشیدیم و با خنده می‌گفتیم: “وای مامان جوجه پنبه‌ای!” بعد هم وادارش می‌کردیم چند تا از آن ها را برایمان بخرد. همین‌ که جوجه‌ها عضو جدید خانه‌ی‌ ما می‌شدند در عالَم بچگی‌خودمان سعی می‌کردیم مادر خوبی برایشان باشیم. از آب و دانه گرفته تا قفس برای نگهداری‌شان جزء دغدغه‌های ما بچه‌ها بود.

گاهی مانند مادری که نگران کودک نوپای خود بود، ما هم با چشم‌های تیزبین مراقب این کوچولوهای خوش رنگ و لعاب بودیم تا مبادا طعمه‌ی گربه‌های پررو بشوند. امان از زمانی‌که ناغافل یکی از جوجه‌ها اسیر چنگال‌های دشمن‌شان می‌شدند یا بر اثر بیماری از بین می‌رفتند، آن روز دیگر، روز عزای ما بچه‌ها بود.

سال‌ها از آن زمان می‌گذرد اما دیگر نه صدای خبر آمدن جوجه فروش می‌آید و نه ذوق دویدن‌های کودکانه توی کوچه. یاد صحبت یکی از دوستانم افتادم که گفته بود ما در حقیقت از بچگی‌مان لذت بردیم نه مانند حالا که بچه‌ها تنها سرگرمی‌شان فضای مجازی شده است.
#سوژه_هفتگی

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: جوجه‌پنبهای خاطرات کوکی مادرانگی

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

همدرنگ خبر

جستجو

موضوعات

  • همه
  • این شب ها باید در موکب های مرزی سر کرد
  • بدون موضوع
  • کارگاه آموزشی مقاله نویسی با حضور طلاب خواهر مسجدسلیمان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس