آبنبات هلدار
آبنبات هلدار
با اینکه میدانستم در این هفته باید به طور همزمان در کنار خواندن امتحان ترم تابستانه به فکر تکمیل مقالهام نیز باشم اما با این حال به کتاب درسی و دفترچه یادداشت پژوهشم دست رد زدم و با خیال راحت کتاب امانتی آبنبات هلدار مهرداد صدقی را انتخاب کردم. فارغ از دلمشغولیهای زندگی، ساعتی خودم را با جریان قصه همراه میکنم و گاهی بلند بلند میخندم.
در این میان به استوریهای مخاطبینم نگاهی میاندازم، تعدادی تصویر از سفر به مشهدشان را گذاشته بودند. با دیدنشان روحم همراهشان به پرواز در میآید و مانند دختر بچهها در صحن انقلاب با ذوق بازیگوشی میکند.
یک لحظه به خودم میآیم گویا درد دوری از حرم و هوای گرفتهی دم غروب جمعه کار خودش را کرده است و اشکهایم سرازیر میشود. خودم را هر طور شده در میان واژههای کتاب که ردی از گویش بجنوردی خراسان شمالی، در آن موج میزند رها میکنم تا بلکه سر طناب این داستان در جایی به مشهد که در همان حوالیِ قصه است گره بخورد.
✍🏻به قلم خودم
#طلبه_نوشت