اندر احوالات کارت خوان دار های تکدی گر
اینجا توی شهر ما نه خبری از تاکسی هوایی هست نه متروی زیر زمینی، نه ترموا و اتوبوس برقی، اصلا فکر کردن به اینها فقط یک شوخی خیال انگیز محض هست، اینجا اگر همین قدر که اتوبوس هر لحظه که به ایستگاه رسید سوارت کند یا تاکسی پیدا بشود به خاطر نداشتن پول نقد خاضر شود شماره عابر کارت بدهدیا تعداد اندکی دستگاه کارت خوان داشته باشند یعنی بخت با تو یار هست.
بعدازظهری سوار تاکسی شدم طبق معمول گفتم آقا من برا پرداخت کرایه عابرکارت دارم آقای راننده گفت اشکالی ندارد فقط اینکه من دستگاه کارت خوان ندارم اما شماره کارت دارم گفتم موردی نیست فقط اگر دستگاه کارت خوان داشتید بهتر بود الان خیلی ها از کارت خوان استفاده می کنند حتی تکدی گرها ،اقای راننده هم جوابی داد با این مضمون که من گدا نیستم دستگاه کارت خوان داشته باشم این هم حرفی بود در نوع خودش .
ذهنم رفت سراغ روزی که در حال عبور از جایی بودم تعدادی تکدی گر یک گوشه از جاده نشسته بودند از کناریکی از آن ها که زن به ظاهر جوان ولی رو به میانسال بود رد شدم درحالی که دستش را کشید سمتم درخواست پول کرد اما من چون وجه نقد همراهم نبود درجوابش گفتم پول نقد همراهم نیست.
بدون آنکه انتظارش را داشته باشم بدون درنگ با همان حالت ابراز نیازدرجوابم گفت کارتخوان دارم اگر می خواهی کارت بکش،اما من درحالی که شبیه پراید مدل پایین که آب و روغن قاطی کرده باشد احساساتم درهم عجین شده بود فقط سکوت کردم و سریع رد شدم.
و من هنوز ذهنم در گیر این سوال هست علی رغم خبرهایی مبنی بر برنامه ریزی ها برای ساماندهی در ثبت نام دستگاه کارخوان و نحوه پرداخت مالیات بر حسب عناوین مختلف، چطور برخی افراد در مشاغل مختلف برای فرار از مالیات یا هر بهانه ای دیگر حاضر به دریافت دستگاه کارت خوان نمی شوند اما یک تعداد درقالب تکدی گری به راحتی از این دستگاه استفاده می کنند؟