همدرنگ خبر

​🍃گاهی تصادف ها هم جذاب می شوند

♻️از وقتی وارد مسجد شدم رد نگاهم دنبالش‌‌می‌ کردخیلی موقرانه بااون روسری سه گوشش یکم بالاتر پیش چند تا خانم نشسته بود، بعد نماز رفتم یه جای دنج برا تکیه دادن پیدا کردم بعد مدتی همون دخترک روسری سه گوش اومد کنارم بغل دست یه خانم مسن نشست خیلی بهش اصرار کردم کنارم راحت تکیه بده اما متانش اجازه نمیداد سریع احساس راحتی کنه به زور خودشو به پشتی همون خانم مسن که متوجه شدم مادربزرگش هست جا داد حالا با پرس و جو ازش دیگه می دونستم اسمش رقیه هست و محصل ششم ابتدایی بود بهش گفتم چرا از جات بلندشدی اومدی اینجا؟ با آرامش خاصی گفت آخه چند تا خانم اومدن منم بلند شدم جامو دادم بهشون.

حین روضه چراغ ها روداشتن خاموش می کردن یه لحظه چشمم افتاد به کتیبه مزین به نام مبارک رقیه بنت الحسین(ع) که درست روبه روم روی پرده حائل قسمت زنانه نصب بودنمیدونم چرا تاقبلش بهش دقت نکرده بودم با ذوق خاصی بهش گفتم میدونی اینجا هم اسم رقیه نوشته شده هم نام تو هست میشه برام دعا کنی؟؟

#شب_پنجم_محرم

#مسجد_بازار_چشمعلی

#طلبه_نوشت

#خاطره_مسجد