مطالبهگری در کوچه
✍🏻مطالبهگری در کوچه
🍃مرسولهی سفارشیام دست پستچیای بود که در کوچه پس کوچههای بینام و نشان محلهی ما راه را گم کرده بود. حتی به گوگلمپ هم برای یافتن آدرس دقیق، امیدی نبود.
🍃در حالی که گرمای ظهر تیرماه کلافهام کرده بود وقتی که خانم پستچی آخرینبار تماس گرفت که رانندهاش مسیر را اشتباهی رفته است، با درماندگی نگاهی به جادههای پر پیچ و خم اطراف انداختم که این دفعه چگونه به او آدرس دقیق بدهم.
🍃 نفس عمیقی کشیدم و به این نتیجه رسیدم زندگی در این محل، باید جزء اعمال شاقّه محسوب شود.
در آن لحظه یاد نامهنگاریهای چندین سالهی اهالی با ادارات مختلف برای حل معضلات این منطقه افتادم.
🍃 تاکنون تنها دستاوردشان از این همه دوندگی، پیگیری مشکل سیستم آب فاضلاب محله بود، که به لطف انعکاس خبری مسئولین مربوطه در بزرگنمایی اقدامشان، مدتی نیز در صدر اخبار شهرستان قرار گرفت.
🍃در همین فکر بودم که با صدای بوق مُمتدِ ماشین پستچی به خودم آمدم. خانمی که مسئول تحویل مرسوله بود، در حالی که شیشه را پایین می کشید با خستگیِ همراه با تعجب پرسید شما چگونه اینجا رفت و آمد میکنید؟! ماشین من که حسابی آمپر چسباند.
🍃من نیز بر خلاف روال گذشتهام که در این مواقع پاسخی جز عذر خواهی نداشتم، این دفعه قاطعانه و با آرامش در جوابش گفتم: مردم اینجا مدام در حال پیگیری هستند اما چه خوب است شماها هم برای پیشبرد کار خودتان این معضلات را به گوش مسئولین برسانید، اینگونه فکر کنم بهتر باشد.
🍃خانم پستچی با نگاهش به من فهماند که دیگر حرفی برای گفتن ندارد.
🍃بستهام را با ذوق از او تحویل گرفتم و راهم را به سوی خانه کج کردم، اما این مسئله که اگر افراد میدانستند با مطالبهگریهای عمومی خودشان نیز سود میبرند به یکی دیگر از دغدغههای ذهنمیام اضافه شد.
#مطالبه_گری
#به_قلم_خودم