همدرنگ خبر

هرآنچه که از دل برآید
  • خانه 

زندگی را با قوت ادامه دهید

29 خرداد 1404 توسط زهرا خدری غریبوند

​🔹زندگی را با قوت ادامه دهید

🍃بعدازظهری بعد از نماز و نهار در حالی که هنوز خستگی شکستن شاخ یکی دیگر از امتحان های پایانی توی تنم مانده بود ولی خود رو ملزم کردم که پای تلویزیون بنشینم هنوز پای میز نهار سالن حوزه نشسته بودم آقای حسینی بای داشت از شرایط سخت خبرنگاری در دل بحران هاصحبت می کرد.
🍃 یک دفعه چشمم خورد به زیر نویس برنامه که خبر از انتشار پیام مقام معظم رهبری تا دقایقی دیگر را می داد درآن شرایط حساس قوت قلبی برایمان بود برای همین خواب ناز بعد از نهار را فدای این لحظه کردیم منتظر بودیم این چند دقیقه از راه برسد ولی خبری نبود قطعی اینترنت گوشی هم کلافه مان کرده بود گویی از دنیا بریده شدیم به هرجان کندنی بود عقربه های ساعت خودشان را به ساعت دو بعدازظهر رساند و مجری طبق وعده پیام رهبرعزیزجانم را قرائت کردند.

🍃 سراغ تلفن همراهم رفتم الحمدالله اینترنت وصل شده بود به سراغ کانال منتسب به سایت رهبری رفتم و به مرور متن پیام پرداخم این جمله از متن حواسم را به خودش معطوف کرد درجایی که فرمودند:(زندگی را با قوت ادامه دهید.)

🍃این پیام تمام دلهره های این چندروز با خودش شست و گذاشت روی بند چرا که این کلام از سوی رهبری نطق شده بود که انگشت تهدید مستکبران پوشالی جهان به سوی جان او رفته بود و حالا این چنین با دلی سراسر آرامش از ادامه زندگی درشرایطی جنگی صحبت می کرد… 

این پیام فکرم را معطوف به شرایطی کردکه این روزها نه برای من که برای اطرافیانم به سختی می گذشت به خصوص روزهای ابتدایی شروع حملات که شوک ناشی حجم خبرهای ناشی ازحوادث اخیر مجال درس خواندن را از ما گرفته بودو از نظر ما امتحان دادن دراین شرایط ممکن نبود و انتظار داشتیم بعداز آرام شدن اوضاع امتحانات برگزارشود.

🍃حتی از گوشه کنار هرکسی برنامه ای یا کار داشت می گفت بعد از جنگ … 

🍃ولی مگر اتمام جنگ قابل پیش بینی هست که همه کارهارا موکول کنیم بعداز آن؟ اصلا مگر در هشت سال دفاع مقدس کسی ادامه تحصیل نداد؟ یا کرکره های ادارات و مغازه ها را هرروز پایین میکشیدند و فعالیت اقتصادی و تولیدی نمی کردند؟اصلا مگر کشی عاشق نشد یا ازدواج نکرد و بچه دار نشد…؟که اگر هیچ کدام از این ها نبودند نسلی تربیت نمی شد که بخواهد به پیشرفت علمی برسد و  اینگونه دربرابر تجاوزات دشمنان بایستد.. 

🍃تمام این فکرها مثل رژه از جلو چشمان خسته ام رد شدند و برای ساعتی بعد از آن به خواب رفتم.

🍃شب که به خانه برگشتم تابلوی تصویر حاج قاسم بارهبرانقلاب راکه در حوزه به عنوان هدیه دریافت کرده بودم و این مدت میهمان خوابگاهمان بود را از توی ساکم درآوردم و روی میز قرار دادم از خواهرم سراغ کتابی که چندروز پیش به مناسبت عیدغدیر سفارش داده بودم و پستچی آورده بود را می گیرم بسته راکه باز می کنم محو تصویر روی جلدش که پر معنابود می شوم ان را کنار تابلو میگذارم و به آن خیره می شوم و ذهنم تمام انباشته هایم را حلاجی می کند و به این نتیجه می رسد که :

🍃زمانه شاید تغییر کرد ولی خط داستان همچنان پابرجاست قصه این هست که دشمن از راکد ماندن این مملکت سود می برد و حالا مولای ما تکلیف ما را با خودمان روشن کرد اینکه تابع امر ولایت باشیم و زندگی را با قوت ادامه دهیم یا نه با دست خودمان افسار آن را به دهان گرگ های بی صفت بگذاریم؟

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: ایران دفاع مقدس زندگی سخن امام خامنه ای

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

همدرنگ خبر

جستجو

موضوعات

  • همه
  • این شب ها باید در موکب های مرزی سر کرد
  • بدون موضوع
  • کارگاه آموزشی مقاله نویسی با حضور طلاب خواهر مسجدسلیمان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس