عطار نیشابوری یه شعر داره که می گه «در روی من شکسته دل خند * گر موجب خنده زعفران است» کنی ...
#روایت_شب
_ موقع نماز کنارم برا نماز نشسته بود بعد نماز رو کردم بهش،خواستم از سفر زیارتی مشهدش که تازه برگشته بود برام بیشتر صحبت کنه به قول خودش کلی گلایه و گریه به امام رضا(ع) که حوزه قبول بشه..
_ با اینکه تو این مدت از علاقه شدیدش به قبولی حوزه خبر داشتم و می دونستم چقدر دغدغه برا رفتن به اونجا داره بهش گفتم دیگه گلایه برا چی😄.. هنوز رد پای ترس و نگرانی از نتیجه مصاحبه حوزه تو چهره معصومانه نوجوانی اش وجود داشت و کمی هم بی تابش کرده بود ،بهش حق دادم اینجوری باشه چون داشت یکی از انتخاب های مهم زندگی شو تو این سن انجام می داد و هممون یک جور هایی تجربه ش کردیم .
_با این حال گفتم نگران نباش خودم همچین شرایط رو داشتم ولی دلم روشنه قبول میشی
_حین صحبتمون یکی از خانم های نمازگزار سینی دمنوش زعفرون نذری مسجد رو بهمون تعارف کرد خیلی به موقع بود انگاری آب روی آتش بود ، یه فنجون رو برداشتم بهش تعارف کردم دادم دستش گفتم بگیر بخور که دمنوش زعفرون آرومت می کنه
اینجا عطار نیشابوری یه شعر داره که می گه «در روی من شکسته دل خند * گر موجب خنده زعفران است» کنی …
حالا اگر این دمنوش زعفرونی به نیت روضه امام حسین(ع) باشه که نور علی نور میشه …
۱۹مرداد ماه ۱۴۰۲
#نشر_خوبیها
#دنیای_نوجوانی
#دختر_نوجوان
#طلبگی
#خاطره_نویسی
#به_قلم_خودم
#مسجد_نمره_یک
#مسجدسلیمان
#انتخاب