بیگانه را کجا خبر از لذت حضور/اینها حکایتی است که با آشنا کنند
بیگانه را کجا خبر از لذت حضور/اینها حکایتی است که با آشنا کنند
روزی که گذشت یعنی بیست و هفتم شهریور ماه روز بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی نام گرفته بود..
حوالی شب یادی از این شاعر کردم و به قصد جست و جوی شعری که در وصف مقام معظم رهبری سروده بودم سری به گوگل زدم .
مجموعه شعرهایش که رنگ و بوی ملی مذهبی داشتند در کنار سایر غزل و قصیده های ی عاشقانه اش کم نبودند و بین این همه نمی دانستم کدام بیت شعر را انتخاب کنم .
توی افکار خودم غرق بودم که دوستی تصویری از حرم امام رضا (ع) برایم ارسال کرد و پیامی نوشت که از اینجا دعاگوت هستم…
با دیدن پیامش سر ذوق آمدم با صحبتی که باهم داشتیم بابت این سفری که به قول خودش طلبیده شده بازهم سراغ اشعار استاد شهریار رفتم که برای امام رضا (ع) سروده بود که ابتدای شعر گفته شده :
دلها که آرزوی امام رضا کنند
گویا زیارت علی مرتضی کنند
در سینه می طپد دل شیدای شیعیان
هر دم که آرزوی ِ امام رضا کنند
در حسرت طواف توای آشیان قَدس
مُرغان ِ پر شکسته چه پرها که واکنند
استاد شهریار در جایی از همین سروده اند:
بیگانه را کجا خبر از لذت حضور
اینها حکایتی است که با آشنا کنند